جدول جو
جدول جو

معنی شش بانو - جستجوی لغت در جدول جو

شش بانو
منظور ماه و پنج سیارۀ عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل است، شش خاتون، شش عروس، شش بانوی پیر
تصویری از شش بانو
تصویر شش بانو
فرهنگ فارسی عمید
شش بانو
(شَ / شِ)
شش بانوی پیر. ماه و پنج سیاره، یعنی عطارد و زهره و مریخ و مشتری و زحل. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شش بانو
شش سیاره: زحل مشتری مریخ زهره عطارد قمر (در نظر قدما)
تصویری از شش بانو
تصویر شش بانو
فرهنگ لغت هوشیار
شش بانو
((ش))
شش سیاره، زحل، مشتری، مریخ، زهره، عطارد و قمر (در نظر قدما)
تصویری از شش بانو
تصویر شش بانو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تک بانو
تصویر تک بانو
(دخترانه)
بانوی یگانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهربانو
تصویر شهربانو
(دخترانه)
شه بانو (همسر شاه)، ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر امام حسین (ع) و مادر امام سجاد (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکربانو
تصویر شکربانو
(دخترانه)
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + بانو (فارسی) بانوی شیرین و زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهبانو
تصویر شاهبانو
(دخترانه)
ملکه، شهبانو، نام دختر فخرالدوله دیلمی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادبانو
تصویر شادبانو
(دخترانه)
بانوی شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آق بانو
تصویر آق بانو
(دخترانه)
بانوی سپید، بانویی که چهره ای زیبا و سفید دارد، آق (ترکی) + بانو (فارسی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کی بانو
تصویر کی بانو
(دخترانه)
بانوی شاه، زنی که همه از او حساب می برند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهبانو
تصویر شهبانو
(دخترانه)
شاه بانو ملکه، همسر شاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شش خان
تصویر شش خان
خیمۀ مدور یا شش گوشه، شش طاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهربانو
تصویر شهربانو
بانوی شهر، بانوی بزرگ، ملکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شش دانگ
تصویر شش دانگ
همگی و تمامی چیزی، ویژگی یک چیز تمام و کامل، تمامی یک خانه یا یک قطعه زمین، در موسیقی در آواز، ویژگی کسی که دارای صدایی با وسعت کامل می باشد
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
شهربانویه. مشهور آن است که وی دختر یزدگرد پادشاه ایران بوده است و در خلافت عمر اسیر شد وبه نکاح امام حسین (ع) درآمد و امام زین العابدین (ع) ازو متولد شد. نام هایی دیگر نیز بدو داده اند از جمله شاه زنان. رجوع شود به بحثی در بارۀ شهربانو (فصلی از کتاب چراغ روشنی در دنیای تاریک) :
نالش بکر خاطرم ز قضاست
گلۀ شهربانو از عمر است.
خاقانی.
یعنی که نقاب شهربانو
فاروق عجم ستان گشاید.
خاقانی.
لیکن تتبعات اخیر نشان داده است که این شهرت را اصلی نیست و یزدگرد را دختری بنام شهربانو نبوده است. برای اطلاع بر مآخذ داستان شهربانو رجوع به ربیع الابرار زمخشری و قابوس نامه و مجمل التواریخ شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
ملکه. بانوی شهر. (یادداشت مؤلف) :
بشوهر بود بانو را یکی شاه
بزرگ و نامور در کشور ماه
به پیری بارور شد شهربانو
تو گفتی در صدف افتاد لؤلو.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
دخت شهنشاه فخرالدوله دیلمی بود که وی را جهت نوح بن منصورخواستگاری کردند، (مجمل التواریخ و القصص ص 387)
لغت نامه دهخدا
زن شاه، (فرهنگ نظام)، ملکه، شهبانو، یکی از نامهای زنان است، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ نَ)
خیمۀ مدور و قلندری. (ناظم الاطباء). رجوع به شش خانج و شش خنج شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ نَ)
گردکانی که درون آن را خالی کرده پر از سرب کنند و بدان قماربازی کنند. (ناظم الاطباء). کهجه. (دهار). کجه. (دهار). معرب شش خان و شش خانه. (از آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به شش خنج شود
لغت نامه دهخدا
(مِهْ)
بانوی بانوان. سرور بانوان. بزرگ زنان:
که او بود مه بانوی پهلوان
ستوده زنی بود روشن روان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ نَ / نِ)
عمارتی که دارای شش درگاه باشد. (ناظم الاطباء) ، خیمۀ گرد را گویندو آن را گنبدی نیز نامند. معرب آن شش خانج است. (فرهنگ جهانگیری) (برهان). رجوع به شش طاق و شش خان شود.
- شش خانه تفنگ، تفنگ خان دار و شمخال. (ناظم الاطباء).
، کنایه از عالم است:
مشتری بر طالع ایام تو موقوف کرد
هر سعادت کاندرین شش خانه اسطرلاب یافت.
سراج سکزی (از آنندراج).
، (اصطلاح موسیقی) نوعی از ساز. (ناظم الاطباء). پرده. (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
شهربانو ملکه. توضیح طبق فرمان محمد رضا شاه پهلوی (1340 ه. ش) ملکه ایران بلقب فوق خوانده شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش خان
تصویر شش خان
خیمه مدور چادر گرد، پرده سرا پرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش خانه
تصویر شش خانه
خیمه مدور چادر گرد، پرده سرا پرده
فرهنگ لغت هوشیار
زنی که خانه را اداره کند بانوی خانه بی بی خاتون، (مخصوصا) زنی که امور خانه را بخوبی و نظم و ترتیب اداره کند خانه دار، زن زوجه: (نفس است کد بانوی من من کدخدا و شوی او کد بانو یم گر بد کند بر روی کد بانو زنم) (مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تمام چیزی کل شی (زمین چیزی زمین خانه و غیره) (چه دانگ 6، 1 هر چیز است و شش دانگ 6، 6)، معادل سه اکتاو است. توضیح این که در تداول گویند فلانی شش دانگ می خواند من باب مبالغه است و کسی نمی تواند سه اکتاو بخواند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش دانگ
تصویر شش دانگ
تمام چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شش خانه
تصویر شش خانه
خیمه، پرده، خیمه مدور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهبانو
تصویر شهبانو
ملکه
فرهنگ واژه فارسی سره
بیگم، شهبانو، ملکه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کدبانو، خانم خانه دار، لایق و آشنا به فنون تدبیر منزل
فرهنگ گویش مازندرانی
کدبانو زن خانه دار
فرهنگ گویش مازندرانی
نام دختران، علت انتخاب آن آرزوی کافی بودن فرزند یا حداقل
فرهنگ گویش مازندرانی